کانال پاناما (۱۹۱۰-۱۹۰۵)
ساختمان کانال پاناما بعد از کنترل تب زرد و مالاریا ساخته شد. این دو بیماری عامل مرگومیر کارگرانی بود که در این منطقه کار میکردند. در سال ۱۹۰۶ در این منطقه بیش از ۲۶۰۰۰ کارگر کار میکردند که از این تعداد بیش از ۲۱۰۰۰ نفر در بیمارستان بستری شدند. تا سال ۱۹۱۲ در این منطقه بیش از ۵۰۰۰۰ نفر مشغول کار بودند و تعداد کارگرانی که در اثر بیماری مالاریا در بیمارستان بستری شدند به حدود ۵۶۰۰ نفر کاهش یافت. به خاطر کوششها و رهبری ویلیام کراوفورد گورگاس ، ژوزف آگوستین لپرینس و ساموئل تیلور دارلینگ (انگلیسی) بیماری تب زرد حذف و مالاریا به طور چشمگیری کاهش یافت که این کنترل از طریق تکمیل کردن برنامه کنترل پشه و مالاریا صورت گرفت.
این محدود به مالاریا نیست (گرچه کشور ما همچنان جزو نواحی پرخطر از نظر این بیماری است). بیماریهای مزمن متعدد دیگری نیز هستند که بسیاری از آنها صرفا نادیده گرفته می شوند اما با درصد بسیار بالایی شایع هستند (حداقل 3 مورد سراغ دارم که شیوع آنها بین 80 تا 90 درصد مردم است). در مناطق گرمسیر تر (کشورهای جنوب) خطر و ریسک های مربوط به سلامت به دلایل متعددی بدتر از نواحی دیگر است.
قطعا عوامل فکری و اقتصادی دیگری هم در راه "توسعه" دخالت دارند که در جای خود مورد توجه مردم هستند. هدف من اشاره و جلب توجه به یک عامل و مانع غیر سیاسی (خارج از حیطه سیاست و علوم اجتماعی) بود. در این مورد خاص، این علم تجربی است که قادر به ارائه راه حل است (البته در صورتی که اراده اجرایی نیز به آن معطوف شود).
۵ نظر:
فکر میکنم که این مساله خیلی مهمه. چیزی که من میبینم اینه که پیشرفت تکنولوژی باعث شده یک سری از مسایل از حوزه ی دید مخفی بشن. مثلن همین مساله باکتری که گفتیش.
ولی من فکر میکنم که یک سری از مسایل به هیچ وجه با پیشرفت تکنولوژی دست هم نمیخورن
موافقم با ابن که:
یک سری از مسایل به هیچ وجه با پیشرفت تکنولوژی دست هم نمیخورن
ولی مثالی میتونی بزنی؟
میدونی سهیل من موافقم که مسئله پیشرفت و عقب ماندگی از ابعاد مختلف بررسی بشه اما به حرفی دارم که به هیچ وجه نباید تعبیر به قبول نداشتن این بحث تو بشه که من هر دو تا مطلب رو با علاقه خوندم و دوست دارم اگه هست باقیش رو هم بخونم
اما به نظر من این یه کمی هم به این برمیگرده که به هر حال بر حسب تصادف یا هر چیزی الان سرزمینهای شمالی و غربی به دنیا تسلط دارند به خاطر همینم در تمام تحلیلها سعی میشه همه چیز در اونجا خوب از آب دربیاد و در سایر جاها بد این مثل این میمونه که یه تیم فوتبال اگه ببره همه ازش تعریف میکنن اما گه تو بازی 10 بار به تیر دروازه زد و داورم هم دو تا گل سالمش رو آفساید گرفت و باخت همه میگن خیلی بد بازی کرد. حالا اگر یه زمانی که خیلی دیر نیست سوختهای فسیلی تمام بشه و تلاشهای بشر هم برای سوخت جایگزین به نتیجه نرسه که به نظر من نخواهد نرسید چه بلایی بر سر این سرزمینها میاد؟ کاش ما اون موقع زنده بودیم و میدیدیم که تحقیقات عملی چه نتایجی به دست میدن من نمیتونم قضاوت کنم ولی به هر حال امیدوارم این تصور من نادرست باشه و نوع بشر بالاخره از دور باطل رها بشه
من قبول دارم که تمام مشخصه های زیستی، محیطی، فرهنگی و ... رو در پیشرفت یا عقب موندگی یک کشور دخیل کنیم. چه بسا مشخصه هایی که حتا باعث عقب مونگی شدن (نه اینکه فقط اینجوری قلمداد شدن) در کنار یه سری ویژگی های نداشته ی دیگه تاثیر عکسی رو بذارن. جای دوری نریم. آیا تکیه بر اجتهاد و تغییر پذیری احکام دینی که توی شیعه هست (و کلا نزدیکی اش به جریانات عقلگرایان یا همان معتزله) توی شرایط دیگه ممکن نبود به نفع جامعه تموم بشه؟
اما من هم فکر می کنم که این قضیه ی سلامتی که سهیل می گه، از جمله ی اون فاکتورهایی هستش که به خودی خود خیلی مهم و اساسیه و البته این استعداد رو داره که اصلا دیده نشه. من یه چیزهایی به چشمم خورده درباره ی یه تحقیق که می گفت کشورهایی که یه سری مایعات زیاد می خوردند، در مقابل یه سری از بیماری های خطرناک مثل وبا مصون می شدند و از کشتارهی این بیماری مهلک جان سالم به در می بردند و به طرز عجیبی نام اکثر اون کشورهای نجات یافته الان جزو کشورهای پیشرفته هستش.
اما درباره ی انرژی های نو فکر کنم دنیا داره به جاهای خوبی می رسه. خود سهیل حتا یه مطلبی گذاشته بود درباره ی نسل جدید ماشین هایی که دیگه از حالت آزمایشگاهی خارج شدن و اگه اشتباه نکنم الان جزو پرفروش های آمریکای شمالی هم هستن.
جمله اول اینه:
من قبول دارم که تمام مشخصه های زیستی، محیطی، فرهنگی و ... رو نباید در پیشرفت یا عقب موندگی یک کشور دخیل کنیم.
ارسال یک نظر