شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۳

.ایده آل بازی درآوردن (فعل)

ایده آل تراشی (در معنی رایج) کار منسوخی است و یک مدرن، شاید ایده آلیست نیست. ولی ایده آلم در ذهنم نیست، یعنی یک تصور نیست بلکه یک فکر و ایده abstract است. دسته گلی است که از اینور و اونور جمع می کنم. و گاهی فراموشش می کنم و گاهی دوباره زیر تختم باز پیداش می کنم

پیدا کردن ایده آل یک فعل خلاقانه است (که به گذشتگان منحصرش کردند)
اما بعد از پیدا کردنش، و خیال(توهم) پیدا کردنش، و تلاش کورانه برایش
تهوع آور می شود! expire می شود و باید انداختش دور
این ایده آلم در آن بالاها نیست. من مال آن نیستم بلکه آن مال من است. هر وقت خواستم توی سرش می زنم و تربیتش میکنم. ایده آلم را مومیایی نکردام

یک G star star star star D طبیعتا رویا پرداز و گاهی ایده آل پرداز و ایده آل باز است
چون دوراندیش نیست: یا بهتر: برای دوراندیش بودن، زیاد حریص نیست!

متحول شدن یک انسان یعنی، تغییردادن یک نفر، سوی ایده آلش را (جمله رو!). حدس می زنید در آینده چند بار و در چه سنی متحول شوید؟ اگر بدانید، براش لحظه شماری نمی کنید؟ (original!)

۳ نظر:

Unknown گفت...

G****Dz -> ... -> The difference among the groups and the sets ; Obeserve "the" <-

ناشناس گفت...

گونه دیگری از کنش هم ممکن است. اینکه ایده آلها کنشهای ما را هدایت نکنند. شاید این مساله خیلی انتزاعی به نظر برسد اما کنش بدون یک ایده آل کاملا ممکن است و کنش اصیل نیز در این حالت رخ می دهد. منطبق کردن فعل و اندیشه صرفا در اثر وحشت از بی نهایت بودگی و نامعلوم بودگی عمل است. کنشی که خود خود را هدایت می کند همواره انسان را در وضعیت ریسک و تعلیق نگاه می دارد و بطور کلی یکی از انگیزه های ایجاد ایدئولوژی همین ابهام زدایی از کنشهاست. انسان همیشه به دنبال امنیت و آسایش بوده اما هر چه انسان پیچیده تر شده است ، جرات بیشتری برای خطر کردن پیدا کرده است و همین خطر کردن خود باز منجر به پیچیده شدن او شده است. تمام اندیشه های دوران پست مدرن و یا اندیشه های نیهیلیستی نشان از این جرات بشری است

حامد
www.dohich.blogdrive.com

ناشناس گفت...

Uuum, couldn't you write a little bit more comprehendable?
;)

Shabnam
http://hamisheshabnam.persianblog.com