جمعه، تیر ۲۲، ۱۴۰۳

شار اطلاعات، هراری تا فریستون

من چنین نظریه ای در سال ۲۰۰۵ داشتم و در حالت تدوین اون به صورت کمی و کوانتیتیتیو هستم. این هراری اومد با قصه گویی، زد کازه کوزه رو شکست. مطمئنم همین الان بیشتر از اون میتونم مثال تاریخی بیارم. برم زودتر پابلیشش کنم تا باز هم مدعی پیدا نشده. به نام GIL منطق عام (شار) اطلاعات: قوانین طبیعی دینامیک اطلاعات من همیشه دو سه قدم جلوتر از هراری هستم. تازه مال من کوانتیفیکیشن دقیق هم دارد. از الون ماسک هم جلوتر هستم. قبل از اعاام نورالینک ش، من توی کار BCI بودم الان هم شش ماه قبل از اون به کامپیوت برای AI فکوس کامل کرده بودم ( اهنیت فایله گرفتن از ماشینهای سوخت فسیلی را هم در ۲۰۰۳ -۲۰۰۴ دریافتم. و منتظر اتفاقات بیرونی شدم. تسلا حدودا در همان زمانها تشکیل شده. اگر در بورس بودم و‌وسع داشتم، احتمالا روی آن پول میگذاشتم. حتی در مورد انویدیا هم کسی مرا متقاعد کرد که سرمایه کداری نکنم. وگرنه الان پولم چند برابر شده بود. واقعا انسان باید فقط بر اساس نظر خودت ترید کند.- اگر صنعتی را خوب میفهمد) من حتی از فریستون هم جلوتر هستم. دذ زمینه ای. اون هم به چیزی داره نزدیک مبشه که هنوز رو نکرده ام. ولی کم ماری من بود که نظریه فری انرژی فریستون را هنوز به نظریه خودم ریدیوس نکرده ام. تقریبا زودتر از استفن پلفرام ، ایریدیپسب ... را بهدعنپان یک نظریه اپیستمولوژی و در فلسفه علم مطرح کردم. اما جون بهش نزدیک شده بود، به نظرم اومد که از کف رفته. و رهاش کردم. تقریب همزمان با هینتون، استک شبکه های عصبی که از سطح پایین شروع بشه را دادم نظریه ای معادل اکستندد مایند را در اوایل ۲۰۰۵ و یا اناخر ۲۰۰۴ دادم. سالها بعد دیدم که اندی کلارک و جالمرز، در آخر ۲۰۰۴ دادهداند. در ۱ ۱۹۹۷ شبکه عصبی ریکارنت را ابداع کردم، برای اتونومی. ولی به اشتباه خیال کردم مه قبلا اختراع شده TDNN و رهایش کردم در حالیکه اینها باهم فری دارند. ( اابته اشمیتهوبر هم در ی همان زمانها، در سال ۱۹۹۷ منتشر کرده. پس احتمالا اولین کار نمیبود. اما کاربرد مورد نطر من برای اتونومی بود، و به نتیجه دیگری منحر میشد. اگر اطلاع داشتم و متصل بودم، باید میرفتم پیش اشمیتهوبر. ولی وقتی در ایران باشی، و از نظر مالی هم محدودیت داشته باشی، محدودیت های زیادی وجود دارد) مارکف بلنکت را من در سال ۲۰۱۱ بکار میبردم، و آن را اساسی میدانستم. سالها بعد، فریستون و ‌حتی کلارک همه ش دذباره مارمف بلنکت حرف نیزنند. یک ایتالیایی هم بود که اسمش که یادم اومد ، مینویسم. ماشین کلونینگ نامتقارن، در حوزه کوانتم کامپیوتینگ، خوشبختانه آن را دکتر علی رضاخانی کامل کرد، و اکنون بعضی مقالاتی که دقت به خرج میدهند، به کار ما در ۲۰۰۴ سایتیشن میدهند. مواردی که نزدیک شدم: نوعی پریدیکتیو-جنریتیو اپیزودیک الترناتیو برای ری اینفورسمنت لرنینگ در سال ۲۰۰۵. در سال ۱۹۹۵، که اولین شبکه عصبی ام را فکر میکنم با پاسکال (یا سی؟) پیاده سازی کردم، از کندی بادگیری اش سرخورده شدم. و باعث شد رها کنم. نمیدانستم که سالها بعد، آن مساله همچنان وجود دارد، و یک میلیارد دلار بودجه صرف ترینینگ یک شبکه عصبی خواهد شد. نکته (های) اصلی را نگفته ام اما می‌گذارم برای پابلیش. فقط نشانه هایی مخفی در وبلاگ های قبلی بر حای گذاشتم، برای آلموست-زیرو‌نالج پروف. باز هم هست، که الان حضور ذهن ندارم. (مهندسی: از قبیل زیگ، ورکینگ مدل، ریموت ترمینال، اتوکامپلیت وریدیکتیو برای کد نوشتن اتوماتیک، ادپتیو‌اکسوذیمنت دیراین(البته مال من بیزین نبود)، ... و نیز تعدادی دیگر که الان بزودی توسط دیگران در میان) به دلیل نبودن راهنمایی، و خس نا امنی، هیچکدام از اینها را نه تنها منتشر کردم، بلکه حتی با کسی هم در میان نگذاشتم. شای بودن و‌هامبل بودن و جبر مالی و چند چیز دیگه هم بودند که پارتیکولارلی آتهلپفول واقع شد. این رویه باید متوقف سود. و همه، خصوصا جی آی ال را باید هرچه زودتر، به هر قیمتی، به چاپ برسانم. Be careful what you wish for در سن ۱۷-۱۸ سالگی، آرزو کردم که ایده های زیادی را بتواند تولید کنم، تا از جبر زمانی و جغرافیایی خود بیرون بیایم، و بتوانم بفهمم چه کاری و چیزی ارزش بیشتری انجام دادن دارد. اون آرزو ها حس میکنم کاملا بر آورده شدند، و باکه ببش از اندازه. بیش از اندازه ظرفیت من نوعی. البته همگان ایده هایی دارند که فرصت انجامش را شاید نداشته باشند. اما خب ایده ها از حدی نباید بیشتر باشند، وگرنه مزاحم خواهند بود و دیسراپتیو نه تنها برای بیرون، بلکه برای خود فرد هم دیسراپتیو ‌خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست: