ببین، مگه قراره بد باشه آدم مشهور بشه؟ قبلا هم گفته امhttp://sohale.blogspot.com/2004/06/celeb.html مثل اینکه تو دوست نداری مشهور بشی چون از هویت خودت هیچ اثری بر جا نذاشتی آقا.
آره و بد جور! حتی ناجور! گفتم که از خودم بودن می گذرم. اصلا همیشه یه جورایی دوست داشتم خودم نباشم. (البته یه جورایی به نوعی). و اصلا این وبلاگ برای این نیست که خودم باشم یا قبول کنم که آنطور که هستم باشم. بلکه برای این است که خودم رو بشناسم. و بدانم که اینطورم. درسته که هستم-آنکه-هستم اما نمی خواهم باشم-آنچه-هستم. من اینطوریم
اون چیزهایی که گفتی نشان دهنده ی میل به تکامل یافتن(و شناخته شدن) است نه مشهور شدن ...معمولا شهرت با یک سری تظاهر کردن ها همراه است چون به نظر و سلیقه ی مردم عام بستگی دارد... سیر تکامل تاثیر متقابل عوامل درونی و بیرونی است که موجب تغییر درونی و آن موجب تغییر بیرونی می شود.. ولی تظاهر تغییرات بیرونی بدون منشاء درونی و برای پنهان کردن عقیده و خود اکنونی فرد است. من از شهرت بدم نمی یاد...البته بستگی داره در چه زمینه ای باشه ! و چطور بدست اومده باشه ... به عنوان یک هدف بهش نگاه نمی کنم ولی سعی کردم ظرفیتش رو در خودم ایجاد کنم ...در ضمن هویت من رو چیزهایی که بهشون اعتقاد دارم تشکیل می دهند.. این کامنت ها همشون اثرهایی از هویت من هستند آقا!
اينقدر منتظر نباش كه اومدنش را نفهمي it's emerging in you yourself در ضمن برخلاف شماها من از شهرت بدم مياد چون وقتي همه نگاهها به تو معطوف بشه باعث ميشه كه آني بشي كه آنها مي خواهند نه آني كه بايد بشي و در طي همه مراحل تكوينت تعريف شده مهم نيست سلول عصبي بشم يا نه مهم اينه كه اگه بايد گلبول قرمز بشم گلبول قرمز بشم
۵ نظر:
حالا چه اصراریه که دنیا رو تسخیر کنی ؟!...مثل اینکه بد جوری از مشهور شدن خوشت میاد!...به نظر میاد بیشتر از خودت بودن.
ببین، مگه قراره بد باشه آدم مشهور بشه؟ قبلا هم گفته امhttp://sohale.blogspot.com/2004/06/celeb.html
مثل اینکه تو دوست نداری مشهور بشی چون از هویت خودت هیچ اثری بر جا نذاشتی آقا.
آره و بد جور! حتی ناجور! گفتم که از خودم بودن می گذرم. اصلا همیشه یه جورایی دوست داشتم خودم نباشم. (البته یه جورایی به نوعی). و اصلا این وبلاگ برای این نیست که خودم باشم یا قبول کنم که آنطور که هستم باشم. بلکه برای این است که خودم رو بشناسم. و بدانم که اینطورم. درسته که هستم-آنکه-هستم اما نمی خواهم باشم-آنچه-هستم. من اینطوریم
اون چیزهایی که گفتی نشان دهنده ی میل به تکامل یافتن(و شناخته شدن) است نه مشهور شدن ...معمولا شهرت با یک سری تظاهر کردن ها همراه است چون به نظر و سلیقه ی مردم عام بستگی دارد... سیر تکامل تاثیر متقابل عوامل درونی و بیرونی است که موجب تغییر درونی و آن موجب تغییر بیرونی می شود.. ولی تظاهر تغییرات بیرونی بدون منشاء درونی و برای پنهان کردن عقیده و خود اکنونی فرد است. من از شهرت بدم نمی یاد...البته بستگی داره در چه زمینه ای باشه ! و چطور بدست اومده باشه ... به عنوان یک هدف بهش نگاه نمی کنم ولی سعی کردم ظرفیتش رو در خودم ایجاد کنم ...در ضمن هویت من رو چیزهایی که بهشون اعتقاد دارم تشکیل می دهند.. این کامنت ها همشون اثرهایی از هویت من هستند آقا!
اينقدر منتظر نباش كه اومدنش را نفهمي
it's emerging in you yourself
در ضمن برخلاف شماها من از شهرت بدم مياد چون وقتي همه نگاهها به تو معطوف بشه باعث ميشه كه آني بشي كه آنها مي خواهند نه آني كه بايد بشي و در طي همه مراحل تكوينت تعريف شده مهم نيست سلول عصبي بشم يا نه مهم اينه كه اگه بايد گلبول قرمز بشم گلبول قرمز بشم
ارسال یک نظر