خواستن می تواند زیبا باشد (و قناعت همیشه حسن نیست). زیرا خواستن به خودی خود یک هدیه است. خواستن انسانی است. چون انسان را سوق میدهد به سمتی، که از سکون بهتر است. چیزی را نخواستن رخوت (و شاید بیماری) است. و این سوق دادن ها، در جمع و در تاریخ جهت ِ معنی داری پیدا می کنند و معنی واقعی آنها آشکار می شود. (با فرض ِ وجود یک سری قرارداد اجتماعی مناسب)
اینکه چیزی را خواسته باشیم و در جستجوی راهی برای رسیدن به آن باشیم یک مساله است. اما اینکه در جستجوی آن باشیم که "خوبست چه بخواهم؟" یا "خوبست چه بخواهیم؟" مساله و خواسته دیگری است که درباره ی خود ِ خواستن است. یک خواسته ی مرتبه دوم یا خواسته ی متا (متا-خواسته metawish, metawant ) ـ
Careful what you wish
You may regret it
Careful what you wish
You just might get it []
۵ نظر:
سلام
حول مطلب جالبی بحث می کنید.موقع دعا کردن خیلی بهش فکر می کنم.آیا تا حالا دعاتون مستجاب شده..مثلااین که متوجه بشید که چیز خیلی بزرگ تری بوده و شما بهش توجه نداشتید
فکر کنم یه جورایی مکاشفه بوده خیلی جالبه که بدونیم وقتی سهیل کوچیک بود - البته نه اونقدر کوچیک - چطوری با خدا سر و کله میزده
راستش من هیچ وقت اینطوری فکر نکردم همیشه اصرار داشتم به خدا یا به قول مترلینگ خدا یا طبیعت یا هر چیزی که هست ثابت کنم همونی که من میخوام بهترینه و همون رو باید بهم بده بعدها فهمیدم خدا با این متدلوژی کار نمیکنه الان اینجوری دعا می کنم. خدایا من میخوام این کار رو بکنم اگه دلت میخواد کمک کن اگرم دلت نمیخواد خودت میدونی تمام کائنات رو هم که ردیف کنی من ول کن نیستم
جالبه. من هم البته یه جورایی غد بودم اما در ضمن یک اضطراب مثبت هم داشتم که کار بزرگ انجام بدم و می خواستم بدونم مفید ترین کار یا بهترین کار چیه چون کسی به من نمی گفت و آنها که می گفتند راضی کننده نبود.
ghod !
در ضمن من اینجا خدا رو در نقش دانای کل در نظر گرفته بودم.
ارسال یک نظر