شنبه، فروردین ۰۵، ۱۴۰۲
The need to de-narrate history
لزوم تغییر و باز ساخت مجدد از نو ی نرتیو ها و روایت هایی که در مورد تاریخ بکار میروند.
Re-narration
alternative narratives
deconstructing narratives
Ability to renarrate and create new narratives
کامنتی بر این جمله از س. ظریفکار: «غالب مهاجرین ایرانی چه در گذشته و چه در حال حتی تاریخ و فرهنگ و پیدایش ساختار سیاسی کشورهای مقیماشان را به درستی نمیدانند، در واقع نمیدانند.»
فقط هم درمورد فکت های تاریخی نیست، بلکه نرتیو های تاریخی است:
یک روایت ها و نرتیو هایی شکل گرفته، که تصمیم های آینده را تعیین میکند. اونها باید از نو ساخته شوند. new narratives لازم داریم شبیه دیکانستراکشن.
مثلا مردم جنگ و فتوحات را خوب میدانند. هر شاهی که بیشتر فتح کرد و غنايم گرفت در قضاوت تاریخی ملت بهتره. اونی که صلح برقرار کرده مهم نیست. خونخوار ترین افراد مثل نادر محبوب ترینها هستند. افرادی که فرزند خود را کور کردند یا کشتد. یا کسانی که ساختارهای تاریخی بزرگی را خراب و تارومار کردند (مثل نابودی عشایر،یا نابود کردن ساختار نیمه-فئودالی تحت عنوان انقلاب سفید،و به هم ریختن تمام ساختار مالکیت قبلی، برای انحصاری کردن قدرت و ساختارهای قدرت به نفع یک نفر ).
درس نگرفتن از اشتباه ها و کمبود های تاریخی (مثل نبود تخصص گرایی از زمان باستان و فقدان یک سری حرفه ها در سطح حرفه ای در ایران از زمان باستان،...)، عدم سرمایه گذاری در روش درست دفاعی، سازمان دهی،فقدارن سیستم قضایی،.... و فراموشی و کوری نسبت به این ایرادهایی که همیشه بوده،که در پوشش و ماسک افتخار به یک سری گذشته،در نقطه کور میمانند.
و خلاصه ندیدن علت و معلول ها. و فریفته شدن با دیدگاه و نرتیو اسطوره ای تقلیدی. دیدن همه چیز در اقتدار شاه ها.
خلاصه روایت و نرتیو گذشته، (که نوعی مکانیزم عامیانه برای علت و معلول و تعمیم آن به آینده است)،کاملا معیوب است. و مکانیز جایگزین خوبی هم نیست یا بسیار کم پیدا میشود. بنابراین این ملت مرتب اشتباههاتی را تکرار میکنند که نه چند قرن،بلکه چند هزاره است دارند همانها را تکرار میکنند.
کلمه کم می آید.
Re-narration
اما بنه به معنای روایت یک نرتیو،بلکه خلق نرتیو نو. که داخل نرتیو موجود نباشد. بلکه در کنارش، آلترناتیوش.
در شیمی نرتیو ها، دو نرتیو آلترناتیو، رقیب هم هستند.
کلمه کم می آید.
دیکانستراکت کردن نرتیو ها
de-narration
در حقیقت روایت زدایی بود. اما با روایت زدایی در حقیقت روایت جدیدی ساخته ای. اما
با زواید کمتر. اما در نهایت مجبوریم که در نرتیو زندگی کنیم تا اکسپریننس کنیم. حتی اگر علیت خالی باشد. و علیت خالی هم همیشه چیزهایی از فرض ها تا اتنشن ها و ارزش گذاری ها و هدف ها و سود ها را با خودش دارد.
کلمه denarration شاید منسب باشه.
AL as AI
ChatGPT is effective but instead of aritifician intelliegence, it should be called Artificial Language (or Artifical Langue): It can have (or surpass or perfect) human's linguistic abilities and skills. Our cognition, thoughts (early Wittgenstein), perception, even existence (Heidegger) is in language. We are in a way limited or bounded in that sense. Language is not just a tool (Shannon etc) for us, we are inside language (Heidegger) or we (feel we) are our language at conscious level. So Large Language Models feel intelligent, helpful, poweful and spooky for us.
AL as AI.
The fact that AL is AI, is that our cognition and intelligence has some mechanisms and the depth of those mechanisms are limited in a way. Ability to generate (sample) the space of Natural stimuli in modelities of visual, lingustic and auditory, almost completes the realm of human intelligence. A few components are left to add, but this is not an endless pit.
Words are not just words.
اشتراک در:
پستها (Atom)