کامنتی نوشتم که جا دارد به عنوان مطلب جداگانه ثبت شود:
انسان برای تشخیص درست از غلط، یا معیار صحت گزاره ها از منابع مختلفی استفاده میکند، چون کار سختی است و گاهی صحت گزاره ها نامعلوم است. در کل برای راستی آزمایی در نهایت میتپانیم در نهایت تخمین برنیم. چون راستی آزمایی و حقیقت یک گزاره بسیار سخت است و یا با دانش کنونی ممکن نیست و یا به دلایل دیگر.
یکی از منابع صحت-سنجی این است که چشم را بر شناخت و اگاهی ببندی و به هویت فرد گوینده ی اون فرد اقتدا کنی. و اعتبار و اعتمادت نسبت به آن فرد را معیار حقیقت سنجی در موردی بگیری. گاهی مواقع انسان ناکزیر میشود در نبود سایر منابع اطلاعات و صحت سنجی، به این منبع اقتدا کند.
این کار باید با احتیاط باشد و نیازمند اعتماد به کارها و گفته های قبلی آن فرد است. تخمینی از میزان تخصص اون فرد هم لازمست. بررسی این قضایا گاهی سخت تر از بررسی حقیقت خود آن گزاره است.
این منبع درستی-آزمایی، یکی از منابع تخمین حقیقت و صحت گزاره است.
اما بعضی افراد افراط میکنند و فقط از اعتبار افراد استفاده میکنند. و بعضی شیفته ی فرد و شخصیتها میشوند و همه چیز را بقول کعروف «دربست» قبول میکنند.
یکی از فالاسی ها، افتدا به اتوریته ی گوینده ی فرد است.
مثلا چون فلان فرد گفته حتما درست است (گاهی برعکسش هم هست: چون فلان فرد گفته، و چون اون فرد پلید است، حتما همیشه حرفش فریبست و اشتباهست و معکوس حرفش درست است).
گاهی این در شخصیت فرد نهادینه میشود:
بعضی افزاد اقتدار گرا هستند، به این معنا که شیفته ی فیگور دارای استاتوس بالاتر هستند. در حدی که خودشان از خودشان جرات فکر و رای و قضاوت ندارند. چنین افرادی راحت تر به کیش شخصیت، فاشیسم، اسنابیسم، حمایت از توتالیتاریسم و استبداد میپردازند. مخصوصا سابریتی ها و هر کسی که عامه به او گرایش پیدا کنند، برایش بت میشود. اقتدا میکنند به آلفا (مثل میمون آلقا). و دنبتل کاریزما هستند تا توانایی اداره یا تصمیم درست.
با به عبارت دیگر follower است. معیار حقیقت را بعضی اجماع میدانند (که اشتباه است) ، ولی این افراد بدتر از اون، معیار حقیقت و درستی گزاره یا تصمیم را «فرد» دارای اقتدار و مقام (استاتوس) برتر میداند: یعنی اشخاص و اعتبار آنهاست که موجب تعیین صحت مطالب یا حقایق است.
شعر بینام پل
۴ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر