جهت ثبت یک کامنت:
دموکراسی در بستری مفید میشود که تعدادی ملزومات دارد و در بحث ها متاسفانه به اونها توجه نمیشه: یکیش بازار ازاد و اقتصاد ازاد است (که البته رگولیشن هایی لازم دارد)، و دومیش که مهم تر است، سیستم قضایی مستقل است. اگر سیستم قضایی مستقلی نباشد، کسی از دارایی خصوصی و دفاع نمیکند و حقوق مردم پایمان میشود و دولتها جوابگو نخواهند بود. اگر سیستم قضایی بی طرفی باشد که مردم بتپانند حق خود را اعاده کنند و از حقوق آزادی فردی خود (و شرکت خود) دفاع کنند، و در برابر یک دولت بزرگ یا یک دیکتاتوری حقوق دارایی خود را حقاظت کنند، و اختلافات مالی را حل کنند، کم کم قاعده حاکم مشود: سیستم به حالت تعادل اقتصادی (اکولیبریوم) نیل میگند، که در آن، ایجنت های مستقلی هستند که حقوق شان محافظت شده است، و اون منحر به آزادی در تجارت میشود و اقتصاد، آزاد (منوط به مراعات حق هم) میشود. پس این مورد دوم، بستر لازم برای دموکراسی است. اما در جوامع مستعد که تعداد کمی قدرت مطاق دارند، این صورت نگرفته. این لازمه مشروط کردن قدرت (دولت یا دیکتاتور یا شاه)، و مقید کردن و منحر به پوزه بند زدن به قدرت است: که افراد بتوانند صاحب تصمیمات خود شوند و به فعالیت اقتصادی با پول و مالیکیتی بپردازند که متعلق به اونهاست، و نه دیکتاتور، و نه دولت، و نه شرکتهای بزرگ (که خودش، داستانی است).