آقای خیمه دوز در اینترنت سوال بنیادین ی مطرح کرد بود:
آیا وقوع «عقلانیت» و «نقادی» در ایران امکانپذیر است؟
جواب ی که من دارم این است:
علتش در زبان و نحوه گفتگوی ساده ست.
ادم ها نمیتونن درست بحث کنند و حرف بزنند. کاری به سطح تحصیلات نداره. یک روش یا بازی یا مهارت عملی ه. که هیچکس به هیچ کس یاد نداده.
مشاهده:
مثلا دیدم در گفتگوی یک تحصیل کرده ایرانی با تحصیل کرده غیر ایرانی طرف تعجب میکرد و بطور غیر مستقیم و ملایم اعتراض میکرد که که جواب ها (منظورش جواب های اون فرد ایرانی بود) درباره مطلب طرف مقابلش نبود و هر چیزی اون میگفت انگار از گوش دیگه رد میشد و نادبده گرفته میشد. در حقیقت حرف بینشان بود ولی بنوعی بحث یا بگیر و بستان نبود (مثل دو رادیو که حرف خودشون رو میزنند، و نه مثل فوتبال که توپ رو رد و بدل کنند).
مثال تاریخی از گفتگو:
بخشی از غرب (نه تمامش) برپایه چیزی بناشده که منشا ش برمیگرده به بحث به شیوه سقراط. یعنی بعد از وضع و اختراع روش بحث توسط اون، کم کم این میراث در طی قرن ها ساخته شد و گسترش پیدا کرد. و کم کم کمی جای سوفسطایی های غالب گرفت. اولش یک نطفه بود و کتابهایی در کتابخانه شخصی ارسطو و غیره. جامعه اونها رو نداشت . کم کم به دلبل موفقیتش گسترش پیدا کرد. هنوز درصد زیادی رو شامل نشده اما گسترش یافته. هنوز بطور عمده دنیا بر پایه سوفسطایی ها و بازاریابی و لمپنیسم و غیره میچرخه اما بخش عقلانی هم لابلاش رشد کرده .
اما این اتفاق مشابه سقراط و افراد مثل اون در ایران لازمه. یعنی کسی باید بیاد بنیان های زبانی بحث رو بسازه و به بقیه یاد بده. چنین فردی احتمالا مثل سقراط اعدام خواهد شد. اما بنیان مفیدی خواهد بود.
تاکید بر زبان:
عادات بازی بده بستان بحث فقط یک دلیل هستند. دلیل دیگه نارسایی زبان ه. کلماتی که مردم برای بحث دارند برای منطق و روش بحث کافی نیست. مثلا ولیدیشن و صحت و حقیقت و باور و غیره کلمات الکن ی هستند.
شواهد ی از مقایسه زبان انگلیسی و آلمانی:
حتی زبان انگلیسی هم تا حدی قاصر ه. اما زبان آلمانی از این نظر غنی تره. و علت توانایی و رشد فنی حیرت انگیز تمدن آلمانی-زبان در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم همینه.
نتیجه گیری:
بنابراین بخشی جواب رو باید در "کلمات" زبان ما، در "زبان" و در سبک دیالوگ جستجو کرد.
دفاع:
ممکنه بگید مفاهیم. اما وقتی کلمات مهیا نباشند، مفاهیم ساییده و فرسوده و تحریف میشوند.
کلی کردن جواب:
موارد دیگه هم مثل کنجکاوی و دنبال حقیقت رفتن هست. اما نمیدونم اون انگیزشها در جوامع مختلف چقدر متفاوت هستند.
یک شواهد تاریخی دیگر در مورد اهمیت زبان:
میشه اونها رو به مناسبات اقتصادی ربط داد. اما به نظر من در آسیب شناسی، بنیاد زبان پایه ای تر ه از بنیاد مفاهیم ه. به همین دلیل بود که یونان باستان در مفاهیم پیشرفته شد. چون زبانش مهیا شده بود. پایه اش با انتشارر اشعار هومر ریخته شد. (که خودش پایه دیگری دارد).
عمل و خروجی:
این انگیزه اهمیت پایه ای یک پروژه مثل دیلماج رو نشون میده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر