(یادداشتی خصوصی برای خود)
این وبلاگ «جای» آرامی است که اکسپرشن محتوای فکر به آنجا سرازیر میشود.
چند تا از این «جای» ها وجود دارد.
جای آرامی که بر خلاف فیسبوک زیر هزار چشم ِ خیره نیست.
«محل»ی است که فکر(های) با ته مایه غم می توانند به آرامی خودش را
دور از گروه و جمعی دیگر که آن بیرون حضور دارند (کار،غیره)، جاری کند تا جای بگیرد و در آن نشست کند.
حضور نگاهی نا موجود، در اینجا هست (وجود دارد).
حوزه ی اجتماعی (گفتگوی در جمع: کار، میهمانی، غیره) هم یکی از این حوزه ها است.
اما گاهی مطالبی هست که جمع یا گوشه ای خصوصی تراز آن میطلبد.
حوزه (حوض: در حقیقت حوضه! مثل حوضهی آبریز رودخانه) های متعددی هست. و اکنون این حوض/«حوضه»/حوضچه برای من کار میکند. عمل (اقدام) قبل از مفهوم شروع میشود، کار خودش را میکند پیش از اینکه من بفهمم.
.ناخوداگاه->اقدام (و بخش هایی پنهان متصل به آن)->در بیرون جمع شدن->مفهوم
مهم نیست اگر اینها به درد کسی نمیخورد. برای من سودمند است. عواقب (متعاقبات) آن را باید نظم دهم تا مفید واقع شود.
ذهن، دائم در صدد برون سپاری است و در این مورد بالاخره نوشتار موعود را خواهم داشت. این، اکسپورت (صادرات؟) ذهن است. برای جیزهایی که توان حمل و نگه داری آنها را (در خود) ندارد: وقتی که در حالت (state) تنهایی باشد.
در این حالت در دست دادن فردی به این اهمیت در زندگی، دوباره به وبلاگ پناه می آوردم. هرچند پناهآوردن کلمهی مناسبی نیست. بهتره بگم متصل میشوم.
این پست یک محتوا، ایده، دانش، اندیشه نیست: بلکه یکی عمل است. هارد دیسک را بعد از مدتها وصل کردهام که syncشود.
شاید هم معبد ی است که حکم مدیتیشن دارد. اما برای فردی که مایل نیست اموشن خود را در حوزه عمومی کوچه بازار رها کند موقتا محل خوبی است.
جای. محل. حوزه. حوضه. گوشه. معبد. حوضچه کوچک. دنج.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر