چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۴۰۰

دیالوگ ‏دیگری درباره ‏ی ‏واقعیت ‏و ‏hijacking ‏

در ادامه ی یک دیالوگ...
 «Radmehr Sh کشف و حقیقت در علم هم هستند. اوت عرفانی ها هستند که این کلمات رو به گروگان گرفته اند. یک نام مجازی جلوی مفاهیم میگذارند، و مفهیم پایه مثل reality و truth و science را تغییر میدهند.
علم مجازی و علم حقیقی. لاو مجازی و لاو حقیقی.  کلا جای حقیقت و مجاز را جابجا میکنند. و میگن اون چیزی که در تخیل و تئوریشون میگویند و ادعا دارند، واقعیت است، و واقعیت، مجازی است. و حقیقت و truth ، را انتهای مسیر مشخصی میدانند. و انمیزه های طبیعی انسان برای کشف و فهم را به سمت خود redicrect میکنند. اما به هر حال یک reality هست و وجود دارد که اساس علم (ساینس) ، روانکاوی، فلسفه و غیره است (واقع گرایی، عملگرایی، پراگماتیسم، ساینس و مهندسی و غیره بر اینها استوارند) .
کشف و شناخت و اکسپلوریشن و دیسکاوری و اپیستمولوژی و فهم، پرسپشن، غیره، واقعی هستند و غیر عرفانی هستند. در علوم طبیعی مثل فیزیک هم وجود دارند و بکار میروند.
اما اینجا شما هم دارید اونها را به کل انکار میکنید (به نوعی کمی شبیه کار کسانی که ازشون انتقاد دارید) . چونکه عرفان گرا ها اونها رو گروگان گرفته اند، حرف شما شبیه این است که گروگان گرفته شده ها را با گروگانگیر ها باهم بکشید.
 شهامت و جرات هم emotion هستند و واقعی هستند.

(فقط میماند ایرادتان به کلمه ی قلب. که ایراد درستی میتونه باشه. اون رو حالا میشه اغماض کرد و استعاری دونست، شهامت، و ترس و اینها، واقعی هستند).»

اصل دیالوگ:
1. م. ا: (متن در اینجا گذاشته خواهد شد) 

2. رادمهر:
 « قلب، کشف حقیقت؟ شهود! عرفان! تصوف! تحمیق مغز، عقل، تفکر!😊»

هیچ نظری موجود نیست: