چهارشنبه، آذر ۱۷، ۱۴۰۰

تکراری: باز هم اهمیت و بنیادین بودن قوه ی دادگستری در یک کشور

 دلیل انحطاط* در خیلی از دورانهایی تاریخی، فقدان یک قوه دادگستری بوده (منظور سیستمی است که با همه به یک گونه و عادلانه برخورد کند و فاسد نباشد). بقیه انواع فساد ها (اقتصادی و اخلاقی و غیره)، از پی فقدان یک سیستم قضایی منصف و مقتدر هستند. متاسفانه قرن هاست که چنین سیستمی نبوده یا دوام نداشته.

 (در پاسخ به https://www.facebook.com/mith.mitridat/posts/1863113607194280 )

* ما (ایران)

چند کلمه:

کلمه ی اخلاق: پس اخلاق چیست؟ بحث اخلاق را به اشتباه پیش میکشند. اخلاق یک چیز تخیلی و نحیف است. در زیر گنبد یک سیستم دادگستری است که اصلا اخلاق و تمدن میتواند وجود داشته باشد. وجود چنین سیستمی در کار، مهم تر از مفهوم اخلاق است.

کلمه ی عدالت: بجای عدالت باید گفت انصاف

عدالت ربطیی به مساوات ندارد و هرگز هم نداشته. از ابتدا (دوران افلاطون) کلمه‌اش just بوده

یعنی right و law همه شمول بودن: منظور سیستمی است که شامل همه باشد (حتی صاحب قدرت)، یعنی که بالاتر از قدرت باشد)

این کلمات بهتر و موثر تر از اخلاق هستند.

متاسفانه در بحث ها و نوشته ها این تاکید ها را نمیبینم. تفاوت در اولویت ها.  وایراد ایین است که الأهم فالأهم کردنمان درست نیست. دقیقا مشکل تئوریک وجود دارد.

دین پیشه ها در ادوار مختلف تاریخیی، در اولین فرصت از ابتدا اون محل استراتژیک (یعنی مصادر و مقام های قضایی) را گرفته اند. چگونه است که ایین اولویت این همه برای طیفی واضح و این همه مورد غفلت بقیه است؟


هیچ نظری موجود نیست: