خواندن تاریخ و روایت تاریخ، انتساب علیت هستتند و آیدنتیفای کردن عوامل علیتی یک واقعه.
در حاشیه و زمینه ی این جمله ی اصلی:
شاید هر روایتی جدا سازی علیت ها را دارد. فاکتور ها
یک روش رودیمنتاری ی این قضیه، انتساب خوب و بد به اون فاکتور ها است.
علیت و تفکر علیت، ششکافتن به معنای بافتنی که ساختار هلیتی را بر ملا میکند،پایه و هسته ی انواع مفختلفی از افکار مفید است، بیشتر اونهایی که کم داریمشان. حتی «قضاوت». (با تظلم هم ارتباطی دارد:پس مسوولیت).
و یکی از موانعش، بهانه برای عدمblame است. در حالیکه بلیم نیست.
و علت ها با ایجنت ها اشتباه گرفته میشوند. در حالیکه کلی تر است.
در عین حال معنی ایجننت را میشودتعمیم داد که هر کاز ی را شامل شود. در حقیقت موجود ها و کاراکتر های GIL میشوند.
بحث اصلی در جمله ای اثلی،تاریخ بود و علیت بافی. (و نه فقط تاریخ و علیت و روابط علی)
مورخ. علت یاب(تریسر)، نظریه دهنده (هایپوتز به عنوان علت فاکتور شده: و تست فاکتوریزیشن:بجای تست هایپوتز کامل).
فاکتورایزینگ. ind. واریاسیونال.