شنبه، مهر ۲۳، ۱۴۰۱

در اهمیت قضاوت

ورژن دوم انتقام یک غریزه است که مثل غرایض دیگر، یک فرم/نمود بدوی دارد، و یک نمود مدرن دارد : نمود مدرن آن منجر به ساخت سیستم قضایی و نظام دادگستری در کشورها شده، که در آن، محازات به یک سیستمی مرکزی سپرده میشود. و همانجاست که عدالت حقوقی هم برقرار میشود. چنانچه این سیستمی در بک جامعه فشل باشد، افراد خودشان راساس برقراری عدالت (تلافی، مجازات، انتقام، خون خواهی، تلافی، گرفتن هزینه، و پس‌گرفتن حق) را رسما انجام خواهند داد. بدیش اینه که اگر افراد راسا به ایجاد عدالت و برکرداندند تعادل عدالت به خود اقدام کنند، این اقدام ها منجر به چرخه خشونت میشوند. و طرف مقابل هم سعی برای تلافی کردن (و فرو نشاندن خشم) مباردت خواهد ورزید. یکی از خاصیت های جامعه قبیله ای این است. و یکی از ملزومات یک تمدن مدرن جایی ایت که افراد به اونجا مراجعه کنند، و بجای انتقام، شکوائه ای بنویسند، و هر مورد جداگانه تنسط قاضی مستقلی بررسی شود. و افراد بتوانند حق خود را از افراد دیگر، یا شخصیت های حقیقی و حقوقی دیکری، و حتی کارکزاران دولت یا خود دولت، پس بگیرند. عدالت باید در سطح ریز دانه اعمال شود و این لازمه اشژدر کار بودن تعداد زیادی قاضی است. یعنی وظیفه ی براورده کردن و فرونشاندن و «رفع» (برآورده کردن) اون حس انتقام اونها هستند. این با اینکه بیان ساده ای است، اما نتوانستم به خیلی از افراد این را بقبولانم. انقلاب ها هم از شرایطی بوجود می آیند که بخش عده ی آن، انباشت این عدالت های برقرار نشده ی بی شمار بوجود می آیند. هر گونه سیستم جدیدی که ساخته شود، این سیستم احقاق حق مردم (تک تک و فرد فرد همه امکان پس گرفتن حق خود را داشته باشند) لازم است. وگرنه جامعه ماندکاری نخواهد داشت. این در مورد اقتصاد هم لازم است. و در مورد نظارت بر ساخت و یاز. و غیره. به نوعی ضامن اجرایی ی به رسمیت شناختن حقوق فردی و ازادی فردی افراد است. به عبارت دیگو محافظت از اراده و انتخاب آنها (از جمله نه گفتن به متجاوز) است. رسیدن به آزادی فقط از طریق این نوع عدالت قضایی برای همه افراد و شخص های حقیقی و حقوقی ممکن خواهد بود. متاسفانه وقتی صحبت از عدالت میشود، به اشتباه عده ای فوری تصورشان سراغ مساوات در مقدار پول و سرمایه افزاد نیرود. که موضوعی کاملا متفاوت و بی ربط است. این نوع عدالت قضایی و «جاست» بودن، بیشتر حقوقی است. همان نوع مساوات است که در یک معامله، انقدر که پول میدهی، پول یا ارزش پس بگیری، و کم فروشی و زیاد فروشی نشود. همه ی اینها ضمانت احرایی میخواهد. ضامن احرایش هم یک نظام قضایی است که پشتش یک نظام مجازات، پلیس، کلانتری، و غیره هم باشد. اینطوری، با بنای این اینستیتوشن ها، غریزه هایی مثل انتقام، انرژی ای پدید اورده اند که برای «براورده کردن» و «رفع» آن، باید یک جامعه ای داشت که در آن، مکانیزم های فوق الذکر باشند. و مکانیزم وجود آزادی باشند. به همین دلیل است که مطالبه ی نظام قضایی مستقل، اولویت دارد، اما متاسفانه صحبتی از آن به عنوان مطالبه نمی‌بینیم. و نوعی نقطه ی کور در مطالبات است. انتقام غریزه ای طبیعی است و بقول فروید باید کانالیزه شود در یک فرم و سازوکار مدرن. ولی اگر درست انجام نشود، منجر به روبسپیر خواهد بود. و دهه ها و شاید یک قرن طول بکشد که به «کد ناپلئونی» منجر شود. چنانچه درست انجام شود، منجر به جامعه ای «مولد» خواهد شد. چرا که بستری برای تولید اندیشه، امنیت اقتصادی، نو اوری، و غیره پدید می آید. فرانسه، پس از استقرار «کد ناپلئونی» در سیستم قضائیش، ناگهان با رونق و موفقیت چند جانبه، از جمله اقتصادی مواجه شد. ازاذی بیان، ازادی اندیشه، و غیره، فقط در چنین بستری ممکن هستند، که سیستمی باشد که بطور آهنین از این آزادی دفاع کند. ظاهر آن پارادوکسیکال به نظر میرسد، اما برای آزادی یک «ساختار» لازم است. و کافیه که تک تک شهصیت های حقیقی و حقوقی، امکان مراجعه به مرجع هایی داشته باسند مه مورد به مورد، حل اختلاف کند، و به افراد حق آنها را اعاده کند و در هر نقطه قضاوت، یک بالانس نقطه ای را برقرار کند. (قاضی ای که یک سییتم ساپرت پشتش هست: که در یک سیستم قضایی که ضمانت اجرایی توسط پلیس و ماموران اجرایی را داشته باشد). در صپرت مستقل بودن این نظام قضایی، که مهادی مثل دین، یا شاه و غیره رنی اونها اعمال قدرت و نظارت نداشته باشد، برای این کار کافی خپاهد بود. کاافیه مرتب «حل اختلاف» بشه. در جاهایی که نیبینند که هرکاری میکنند حل اختلاف ممکن نیست، متوجه تناقضی در قوانین میشوند. و پیشنهادی به قوه مقننه میشود برلی اصلاح قوانین. اما این موارد بی شمار «حل اختلاف» که دائم در حال انجام شدن (عمل شدن) هستند، موتور این نوع تصحیح ها هم خواهند بود. که موتور این رفع اختلاف ها هم حس های غریزی ای مول حس ظلم و انتقام است: که در این سازوکار سیستمی کانالیزه و هدایت شده باشند. سیستم کلی به سمت خدسازماندهی خواهد رفت و بستر مولد و حاصلخیز مورد نظر فراهم خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: