سه‌شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۳

انگار که من دوست داشته ام مطالب رو بیشتر، جالب بگویم تا اینکه واضح.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

انگار شما دوست داری(نه دوست داشته اي)که مطالب رو يه چند دور بپيچونی،بعد کلّی
تجزيه تحليل کنی و بهشون فکر کنی و باز هم چند دور بپيچونی،جعبه های پيچ پيچی يکی در ديگری!
امّا خوب،خوب مينويسيد!

ناشناس گفت...

انگار شما دوست داری(نه دوست داشته اي)که مطالب رو يه چند دور بپيچونی،بعد کلّی
تجزيه تحليل کنی و بهشون فکر کنی و باز هم چند دور بپيچونی،جعبه های پيچ پيچی يکی در ديگری!
امّا خوب،خوب مينويسيد!

ناشناس گفت...

انگار شما دوست داری(نه دوست داشته اي)که مطالب رو يه چند دور بپيچونی،بعد کلّی
تجزيه تحليل کنی و بهشون فکر کنی و باز هم چند دور بپيچونی،جعبه های پيچ پيچی يکی در ديگری!
امّا خوب،خوب مينويسيد!

ناشناس گفت...

انگار شما دوست داری(نه دوست داشته اي)که مطالب رو يه چند دور بپيچونی،بعد کلّی
تجزيه تحليل کنی و بهشون فکر کنی و باز هم چند دور بپيچونی،جعبه های پيچ پيچی يکی در ديگری!
امّا خوب،خوب مينويسيد!