در رویکرد پراگماتیستی به انجام یک کار، قدم ها کوچکند
و در ایده آلیستی، کل کار در یک قدم بلند
هر دو به دنبال انجام کارها اند.
وهر دو به دنبال پرفکشن: اولی، پرفکشن پیش از شروع، و دومی، پرفکشن پس از شروع
اولی میگوید: باید پیشبینی کرد، دومی میگوید: باید امتحانش کرد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
حالا کدام درست می گوید؟
و طفلک ايده آليستی که بخواهد پراگماتيست باشد !
کدام درست می گوید؟ هر کدام پرفکشن بیشتری خلق می کند. و من همچنان مساله ام پراگماتیست شدن است.
کدام درست می گوید؟ اگر امتحان کردن موجب ضررهای پایدار شود، ایده آلیست! و اگر زمان مهم باشد، پراگماتیست.
دو بعد و دو کران و دو انتهای یک بازه اند.
کدام درست می گوید؟ نمیدانم، تو بگو نظرت را.
اما دو انتهای بازه اي که طول ثابتی ندارد ، و اين دو احتمالاً جايشان را مدام با هم
عوض می کنند .
ثابت نبودن طول ، و رشد آن ، کار را سخت می کند ، اما ايرادی ندارد .
ضرر غير پايدار و پايدار يعنی چی ؟
ضرر پایدار یعنی ضرری که اثر آن ماندگار باشد و در سالهای بعد یا نسل های بعد تاثیر منفیش را بگذارد. یا اینکه تاثیر منفی آن در اثر زمان بیشتر شود. مثل زخمی که خوب شود در برابر زخمی که اثر آن باقی بماند یا تشدید شود. زخمی که خوب می شود می تواند مفید هم باشد: جراحی، ایجاد زخمی عمدی است برای یک هدف و اصلاح مهمتر. و نیز، زخم جراحی معمولا التیام میابد.
تازگی ها فکر ميکنم اين طور ضرری ميتواند وجود نداشته باشد ، با درک تازه اي از هستی و ...، به
اين شکل که يک اتفاق ناخوشايند که پيش می آيد فقط در آن لحظه باشد و بعد تمام ، البته
هنوز نتوانسته ام خودم را راضی کنم که در مورد اتفاق های خوب هم همين طور باشد ، اما
در واقع اين ما هستيم که آن تأثير را ، آن زخم را تا هميشه با خودمان حمل می کنيم ، و آن زخم
عفونت هم می کند و عميق تر می شود .
ميشود اصلاً نياز به جراحی نداشت ؟!!! چون ديگر زخمی باقی نخواهد ماند .
ممکن است لطفاً يک جراحی مثال بزنيد ؟
زخم جراحی التيام می يابد ؟
ارسال یک نظر