پنجشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۶

زمین شب

در هواپیمایی که از بالای شهرهای مختلف به هم پیوسته ای در اروپا عبور میکرد گوش دادن موسیقی under the bridge را امتحان کردم و به یکی از تجربه های به یاد ماندنی و تصاویر اصلی ذهنی من تبدیل شد. تماشای یک لکه بزرگ (کل یک شهر) از آسمان، در دنج تنهایی.

تنها چیزی که از ستارگان آسمان شب زیباتر است، زمین شب است با نواحی اکلیلی و پولک دوزی بنام شهر. تماشای ستارگانی است که وقتی از آسمان به زمین نگاه می کنی چشم را به بینهایت خود می برند. یک لکه پهناور که نمی دانی کهکشان است یا سحابی. راه شیری است یا طلایی.

Justus گفت: می گویند از معدود چیزهایی که که مطالعه علمی رازآلودی آن را کمتر نمی کند،دیدن آسمان شب از زمین (علم کیهان شناسی) است. اما دیدن شهر ها در شب از آسمان بس خیال انگیزتر است. تک تک این نورها هریک یک دنیای صرفا ً عظیم و خالی از اطلاعات زنده نیست. هر ذره ی نورانی که می بینی دنیایی بزرگ تر از آن قول های سرخ خام ِ سرگردان است: یکی از دنیاهای فرد فرد انسان هاست که هر کدامشان از خوشه های کهکشانی بزرگ تر و جالب تر است (که تنها چیزی که دارند ابعاد نجومی است). نکته دیگر اینکه این نقطه های ریز، بسیار واقعی هستند. بسیار واقعی تر از هر تصوری که از حال و هوای نزدیک ستارگان ممکن است داشته باشی. برخلاف تماشای آسمان، به دیدگاه میکرو هم دسترسی داری و حضور داشتن ( ِاز نزدیک) در درون ِآن (یا مشابه آن) را انجام داده ای و حتی می توانی نقطه ای را نشان کنی و روزی به آنجا بروی. این را به عنوان یک منجم آماتوری سابق می گویم. از نظر بصری هم زیباتر است و هم متنوع تر. متاسفانه عکاسی از شهر ها از آسمان اصلا ً راحت نیست.

astropolitarium

۵ نظر:

Naser گفت...

سلام
نوشته ی جالبی بود. ساده، کاملا انسانی و حتا کمی احساساتی! من متوجه نشدم که اون موزیک چقدر تاثیر داشته؟

علی فتح‌اللهی گفت...

پاراگراف دومت رو میتونم بگم یک متن بسیار زیبای فارسی بود از اونایی که به یادم میمونه

Sohail S. گفت...

!
احساس خوبی دارم!

فکر می کنم در اصل، خود ِ تجربه ی بصری مربوطه غنی و جالب بوده است. موسیقی هم تنها نقش ادویه داشته!
از اونجا که در وبلاگ، ارتباط تنها از طریق متن انجام می شود، و آن تجربه بصری قابل انتقال نیست، نظرات طبعا ً مربوط به متن و نحوه بیان است.
اما وجود آن تجربه به عنوان منشاء و ماده ی خام (غیر کلامی و بیرونی) این پست، باعث میشود حتی اگر به ساده ترین و خام دستانه ترین صورت نوشته شده باشد، باز بتواند جالب توجه شود.

کاش میشد اون بالا ثابت موند و با فرصت بیشتری تماشا و عکاسی کرد.

Nazanin گفت...

age bishtar mimundi un bala, haleh miraft! ;) paragraphe dovom az oon neveshte ha bud ke 100 saal yek baar minevisi!

Sohail S. گفت...

ye chize dige ham be hamoon zibai e. tamashaye kafhayi ke baal mizanan az kebnare keshti i ke dare tooye ye daryaye mediteraneh ye aroom tooye shab jelo mire.