این بروبچ انگلیسی عجب تشنه ی آزادی ( ِ بیشتر) هستند.
پ.ن. ما نیستیم. به خدا ما توی ایران این طور نیستیم. اکثرمان ضد آزادی عمل (و ترغیب) می کنیم.
پپ.ن. در اینجا منظور از آزادی چیست؟ آنچه آنها می نالند، کنترل های آشکار و نهان از سوی دولت (و صاحبان قدرت و رسانه) است.
پپپ.ن. و از این می نالند که اونها برخلاف ماها الگویی از آزادی ِ بیشتر را پیش روی خودشان ندارند. با این وجود برام جالبه که می توانند این تمایل رو در خودشون حس کنند. مرتب هم از آن حرف می زنند.
example
شعر بینام پل
۴ سال قبل
۴ نظر:
اینکه مرتب از آن حرف می زنند هم جالب است.
این روزها دارم رساله ای درباره ی آزادی نوشته ی جان استوارت میل رو می خونم. و جابجا وسوسه می شم که یه قسمتیش رو بیارم و اینجا بنویسم به عنوان شاهدی بر نوشته ات.
جدی؟ بنویس یک نمونه ش رو.
در ضمن این که نوشتم مربوط به طیف دانشجویی است که باهاشون به نوعی سروکار دارم. طبیعتا آدم های با گرایش های دیگر هم وجود دارد که هنوز زوده در موردشون قضاوت کنم.
نوشتم:
http://dastanekutah.blogspot.com/2009/03/blog-post_15.html
ارسال یک نظر