شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۳

کندوی پشه

از قیافه ام معلوم نبود که این، پشه ها بودند که نگذاشته بودند که بخوابم
پشه ها همیشه در مغزم هم بوده اند
وزوزشان و نیششان و خونی که از له کردنشان روی دیوار می خشکد
و دست و پای پودر شده شان که حساسیت می آورد

۱ نظر:

Aideen گفت...

آقای مرتیکه ی محترم خشن draftیست! نصف بیشتر بلاگت (اینی که نوشتی) رو خوندم ولی فقط اون تیکه ی نمره دادن رو فهمیدم! امیدوارم هیچ وقت به ثبوت نرسی چون نمیشه رو آینده ی این بلاگ مطمئن بود!