وقتی مرجع قضایی نباشه که هر کیس ی رو بررسی کنه، و اتهام ها در یک دادگاه ییطرف بررسی شوند،
مردم راسا ً به تهمت رو می اورند و فضای افکار عمومی را جایکزین دادگاه میکنند. و اون اتهام بیاد افذراد میماند و نه حکم نهایی.
بنابراین یک ریشه ی این حرکت ها به نبودن یک سیستم قضایی افیشنت و کارا بر میگرده. (کارا، قوی، مستقل، مستقل از قدرت(مثلا شاه)، و مستقل از مذهب). این معضل را لااقل از زمان ساسانیان داشته ایم (روحانیان در صدر سازمانهای قضایی بودند ) و هرگز حل نشده. و پروژه ی ایجادش در زمان رضا شاه، (نیمه کاره) متوقف شد. (که قبل از او شروع شده بود).
سیستم دادگستری به مثابه یک قوه ی مستقل ولی مقتدر، از ارکان تمدن و civilization است، و بدون اون، تمدن، ناقص است.
برای همین نوعی حالت «آتش به اختیار» رواج پیدا کرده. و همچنین بجای علالت قضایی، مظلومیت هریدار دارد. صحنه ی عمومی به بازار مظلوم نمایی تبدیل شده. در بعضی موارد کار میکند اما در موارد دیگری مخرب است. کلا مطاع اصلی یا بهتره بگیم واحد پول این بازار، مظلومیت است. هر کسی بتواند بهتر مظلومیت ظاهری (perceived) خود را نشان بدهد خریدار دارد. بعضی مواقع این به نتیجه میرسد و درست کار میکند است و بعضی مواقع نه. و معمولا هر حالتی پیچیدگی هایی دارد که تپسط افکار عمومی نمیتواند دیده و بررسی شوند. (ظرفیت آن هم کم است برای کیس های ریاد در سطح جامعه). کلا اجتناب از مراجعه به مراجع فضایی و نوعی قبح براش ایجاد شده. جرا که دوام این بازار ِ «مظلومیت»، مطاعش مظلومیت ریزالو نشده است. یک آفت دیکری که در این بازار رشد میکند (علاوه بر بعضا ً تهمت های بررسی نشده و بی اساس)، جبران بیش از حد است. که منجر به escalation خشونت و اگرشن میشود. (در کلابهاوس هم کفته بودن: اگرشن اصولا خاصت escalation و بالاگرفتن دارد). خلاصه در اثر «خلا قضایی» و خلا قوه دادگستری، عکس العمل هایی مثل کینه و انتقام بیشتر رواج میگیرند. به جنگ های قومی و قبیله ای هم مربوط است. و اصولا نیود قوه قضاییه ی افیشنت، منجر به رگرس کردن جامعه به حالت قبیله ای میشود، در برایر تمدن مدنی.
پ.ن. شاید، از تبعاتش، انقلاب های پی در پی است بدون اینکه به نتیجه ای ختم شوند. و حتی شاید یکی از ریشه های «کوتاه مدت بودن» جامعه (به معنای هما کاتوزیان) هم باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر