پنجشنبه، بهمن ۲۱، ۱۴۰۰

مدار بقا در سیمبیوتیک، فروش کالای کلمه و خرید قدرت

کلماتی مثل غیرت براشون اونقدر مهمه چون بقاشون بصورت قلاب به کلمه های اینطوری بند است. (کلماتی مثل غیرت، غیبت، ناموس، .. ). کلماتی هستند که به زحمت در طی قرن ها، معانی مختلفی (خوب و بد ) را به هم گره زده اند و بر هم سوار کرده اند و درهم میفروشند (حق نداریم سوا کنیم). در بک بسته بندی و با همون ابهام و چند وجهی بودن خاصی، که براشون فانکشن مربوطه را فراهم می آورد. کلمه ها، کالای اونها هستند، و باهاشون قدرت میخرند. برای همین، به هر قیمتی، حتی به قیمت ریزش محبوبیت (در طیف هایی)، از اون کلمات دفاع می‌کنند. پس کارشون منطقیه (از دید منطق خودشون، و برای منفعت خودشون،. اونطوری که استراتژی و مشروعیت خودشون را بنا کرده اند). بسته (bundle) ی کالایی که سربسته (درهم) به فروش میرسد. و باهاش قدرت میخرند. با اون، دوخته شده اند در جامعه و سیستم زبانی ای که بستر تمدن است. کالایی است که باهاش به بازار آمده اند. ابهام و چند وجهی بودنش طوری تنظیم شده که عملا برای اونها فانکشنی را فراهم می آورد: پزیشن ، قدرت، دوخته شدن، قلاب: مدار بقا. فانکشنش برای اونها قدرت است. محتوای این بسته، سوا کردنی نیست. بحث سر فروش است. معامله. فریب.

هیچ نظری موجود نیست: