دوشنبه، بهمن ۲۵، ۱۴۰۰

بازی ای با جمع امتیاز منفی: جنگ

negative-sum game جنگ برای بیرون کشیدن و مصرف ارزش افزوده ی تدریجا ایجاد شده در طی دوران صلح است، و مصرف سرمایه اجتماعی ای است که در طی سالهای صلح در جامعه تدریجا جمع میشه. خرج میشه برای اونی که بتونه جنگ رو در راستای منافعش هدایت و sail کنه. چون همیشه ، متاسفانه جنگ دیگری خواهد بود. و انباشت value در جامعه مثل خارن، پر و خالی (دسارژ) پیدا میکنه. جنگ مثل دشارژ کردن این مخازن است، و طبقه ثروتمندان و قدرتمندتن بعد از جنگ را تعیین میکند. مثل موقعیت امریکا بعد از جنگ جهانی دوم، که سرمایه های انسانی و منابع مالی اروپا را به آمریکا پمپ کرد. خصوصا در صنایع نظامی. یک حابجایی ثروت انجام میشود: از طرف برنده، خرمن منابع و ارزش افزوده ی جمع شده را (سهم دیگران را) درو و (غنایم را) غارت میکند. چه اون منابع در کشور خودشون باشه (با سیاست های ریاضتی) و چه در جای دیگر (عملا غارت و غنیمت گرفتن، مثل دوران باستان). در شرایط جنگ، افکار عمومی براحتی قبول میکند که مورد غارت قرار بکیرد، و حس پاسخگویی را کنار میگذارد. در حقیقت به گروگان گرفتن حس عدالت خواهی است: هم با مهار و سرکوب اعتراضات به بهانه ی جنگ، و هم با کانالیزه کردن اگرشن به سمت یک «دشمن» که سالها طول کشیده تا ایجاد شود. در حقیقت زدن جیب مردم است که با منیپولیشن ذهنشون، داوطلبانه این کار را انجام می‌دهند. به تعبیر من، جنگ به اصلاح یک «business model» است (در زبان استارتاپی جدید). یعنی طرح ایجاد درآمد. جنگ به مثابه اعتیاد: برنده ی جنگ (به دلیل ریوارد زیاد ناکهانی)، معتاد به جنگ می‌شود. اعتیادی که از جنس قمار است (که رسما از نظر مغزی یک نوع اعتیاد است). متاستفنه این تجارت، هزینه ی جانی هم دارد (و همیشه گودکان و غیر نظامیان هم هستند). بشر با آگاهی و انباشت و رفلکشن بر تجربه ی جنگ میتونه این راه مخرب رو محدود و مسدود کنه. بطور طبیعی کم کم گرایش به جنگ کم کیشود، اگر تبادل آزاد اطلاعات و گفتگو باشد. اما صنایعی که مدل بیزنسیشون بر جنگ بنا شده، مانع این آگاهی میشوند، و جامعه را پر از آگاهی های کاذبی میکنند که اون رو به سمت دو قطبی شدن، یا دشمن تراشی (مترسک سازی) سوق میدهند: مثلا حزب مقابل شریر است، یا فلان کشور دسمن شماست. که بتونه با این روحیات patriotic ، به جیبشان (جیب ملت خودش) دستبرد بزند. در نهایت، حتی در صورت پیروزی، جنگ افروزها یا اونهایی که اون اقتصادهایی که در کنر جنگ شکل میگیرد را بهتر navigate و sail کردند، ، بیشتر منتفع میشود: بیشتر از ملت خودشون. البته تکه ای از اون را هم به ملت خودشون میدهند، که در نهایت ممکن است از مجموع هزینه ای که داده اند بیشتر از نفع مالیشان هم باشد. (و البته ضرر واقعی و هزینه را دیگران : دسمن شکست خورده، میپردازد). اما این بازی ای با جمع صفر (zero-sum-game) هم نیست. بلکه با جمع مطلقا منفی است. جنگ: بازی ی جمع-منفی: Negative-sum-game ولی به شدت سود آور برای پیروز ها و اونهایی که لوژستیک آن‌را اجرا میکنند. تنها راهش، آگاه شدن همه ی مردم (خصوصا طبقات پایین که پر جمعیت هم هستند) به همین پروسه و سازوکار است. آگاه شدن به این فریب، و کنترل اوضاع با مهمیز زدن به اموشن اگرشن در مردم (که در اصل کاراییش برای برقرار کردن fairness است).

هیچ نظری موجود نیست: