سه‌شنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۳

سقراط

نمی دانم.
و می دانم که نمی دانم
و می گویم که نمی دانم
اما به خودم می بالم که می گویم که نمی دانم <

آخه خیال کردم می دانند
اما دیدم نمی دانند که نمی دانند
(گرچه یه چیزایی میدانند)
و چه خوب که من فهمیدم که نمی دانم
اما من که قانع نیستم :

می خواهم بدانم <


و این راه خوبی است برای فضل فروشی مجانی من <

۱ نظر:

ناشناس گفت...

sohale! Fazl forooshiye khafif lezate shadidi dare.
in ro har kasi nemidoone. va man nemigam ye chizayi midoonan. vaay! bazihashooon hichi nemidoonan.
Vali khodamo nemidoonam.

A.A.