نمی دانم.
و می دانم که نمی دانم
و می گویم که نمی دانم
اما به خودم می بالم که می گویم که نمی دانم <
آخه خیال کردم می دانند
اما دیدم نمی دانند که نمی دانند
(گرچه یه چیزایی میدانند)
و چه خوب که من فهمیدم که نمی دانم
اما من که قانع نیستم :
می خواهم بدانم <
و این راه خوبی است برای فضل فروشی مجانی من <
شعر بینام پل
۴ سال قبل
۱ نظر:
sohale! Fazl forooshiye khafif lezate shadidi dare.
in ro har kasi nemidoone. va man nemigam ye chizayi midoonan. vaay! bazihashooon hichi nemidoonan.
Vali khodamo nemidoonam.
A.A.
ارسال یک نظر