1-در رای گیری باید اجازه رای منفی هم به مردم داده شود، تا مجبور نباشند برای انتخاب نشدن کسی، افرادی را بی هدف انتخاب کنند. (منشا: مهار/تحریک. تمایز نوروترنسمیتر. فیدبکهای مثبت
/خنثی
/منفی
trust در
eBay)
2-(نوشتن آن فکرهای آنی و فرار مشکل است)
3-کل این گردش اطلاعات بالاخره باید از جایی تغذیه شود. اطلاعات دو نوع است: با منشا انسانی(کسی گفته) و با منشا عینی (طبیعت) (یعنی خودت فهمیده ای). در نوع اول روتِر هستیم و در نوع دوم چشمه.
4-بد و خوب یک مدل است. البته یک مدل ساده شده که باید توسط فرد ها پیاده شود. این مدل باید دقیق شود.
5-اصل همه چیزها در یک جعبه نگهداری می شود که سابقا به آن "دنیای مثل" می گفتند. هر کسی به سهم خود در وجود آن جعبه کوچک نقش دارد و عمیقاً حس مالکیت نسبت به آن دارد. محتویات جعبه به مفاهیم، وجود می بخشند. آنها زنده و از جنس گیاه هستند.
6-فشار بالا، تصلب شرائین و لخته های کوچک و بزرگ در خیابانهای شهر. داروی فشارخون.
7-تکه تکه
8-مشکل مزمن من در بیان مفاهیم، حاد است.
9-ریتم: با شنیدن آن صدا، من، او میشوم و تلاش برای خود ماندن در برابر او شدن، حس خوشایندی دارد. این ناخالصی، من بودن را مطبوع تر می کند(مثل آرسنیک در سیلیسیم و مثل پودر کاری در پیتزا)
10- (یادم رفت)
11-بخشی از مشکل به پراکندگی ربط دارد اما پراکندگی، موتور ماجرا هم است.
12-هدف فیلتر کالمن، (برای) کم کردن lag است!!
13-به هر کسی یک ساعت فرصت داده شد که کل باشد (کل=همه،جمع)
14-کاش خوابِ تمرکز هم میدیدم.
15-ریتم خواب REM، درست مثل ماشین لباس شویی است.
16-کارِ مولکولار، کارِ مولکولار
18-نکنه بدون اینکه بدونم عقلم زایل شده؟
19-من بودن: یک نوع تقدس است که من را من میکند.
20-تنهایی بصورت سکوت ذهن است.
21-یادآوری: هر خروجی، فقط با ورودی همنوع خودش موازنه می شود. همنوعی یعنی یکی بودن نمایش-درونی* (واسطه).
22-برای خروجی، ابتدا باید مدتی در وضعیت صرفاً-ورودی بود، سپس منتظر همگرایی نمایش-درونی ماند، آنگاه جریان خروجی تشکیل می شود. شادی یعنی "آها + خروجی".
23-هفته قبل تئوری بیزین رو واقعا فهمیدم.
24-کسی که متفاوت بود؟؟ نه، کسی که نمیتوانست غیر(متفاوت) از آن باشد!
25-زبان بدن: هر نمایش درونی*، خروجی خودش را هم دارد. هر حسی و فکری، در بیرون منعکس میشود. چه در چهره، چه در گفتار.
26-حالا میتونم به بقیه کار اپلیکیشن رسیدگی کنم.
*نمایش درونی = Internal Representation )(درون نما؟)